دلتنگی بارانی
باران گلی چند روز بود که خیلی بی تابی میکرد و یه وقتایی 20 دقیقه پشت هم جیغ میزد و پا به زمین میکوبید
خیلی نگرانش بودم طوری که میخواستم از دکتر منجم نوبت بگیرم که البته نوبت ندادن چون خیلی شلوغ بود
بعد بابا مهدی گفت چند روز دیگه تحمل کنیم تا مامان جونش ار سفر بیاد شاید بهتر بشه ( مامان جون باران
خانمی رفته بود کرج پیش خاله مینا ) خلاصه ما حدود 2 هفته درگیر بودیم با این پرنسس بد اخلاق تا مامان
جون امدن و دختر گلم اروم گرفت طفلکی خودش هم نمیدونست چشه !!! فقط اعصابش خورد بود بچم
خیلی به مامان جون شهنازش وابستس قربون دل کوچیک و مهربون دخملم برم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی