باران و بابایی
سلام
باران خانمی ما تازگیها کلی رقص قشنگ یاد گرفته امروز هم یه جشن عروسی دعوت داره که همه منتظرن رقص قشنگشو
ببینن دخترم عاشق موسیقی و رقصه.باران خانم جدیدا بازیهای جالبی یاد گرفته که فقط با باباش انجام میده و کلی با هم میخندن
صبح زود که از خواب پا میشه با صدای بلند میگه: بابا....بابا....بابا... و بابا ش کلی ذوق میکنه که اول اونو صدا زده
خیلی بلاست این شیطونک ما!
دوشنبه تولد پرنسسمونه و من و بابایی داریم کلی برنامه ریزی میکنیم براش اخه اولین تولد عروسکمونه...
میخواستم تا قبل از روز تولدش گوشش رو سوراخ کنم اما میترسم درد بکشه اخه نی نی من همین روزا باید واکسن یک سالگی هم
بزنه نمیدونم چکار کنم؟؟!!!
خلاصه خانمی تو همه دغدغه من و بابایی هستی... همه اونچه که ما بهش فکر میکنیم و برنامه ریزی میکنیم واسش و خوابهای
رنگی میبینیم براش و ...
یه جورایی ما برای تو زنده ایم گلم.