بارش باران
سلام
امروز سالروز بزرگترین تحول زندگی منه و سالگرد قشنگترین اتفاق خانواده 3 نفره ماست. در چنین روزی در
سال 89 لبخند خدا در زمین نقش بست وباران رحمتش بر عشق من و همسرم باریدن گرفت فرشته زیبا و
کوچکی از فرشتگان بارگاهش را هدیه داد و این فرشته زیبا بهانه زندگی و زنده ماندنمان شد.
ساعت 9 صبح روز یکشنبه 9 خرداد 1389 برای اولین بار تونستم لمست کنم و پوست لطیف گونه های
گلگونت رو نوازش کنم دخترکم. با یک جفت چشم براق و طوسی بهم خیره شده بودی و شیر میخوردی
چه لحظه های شیرین و عجیبی بودند و چه احساس غریبیه مادر شدن ....
امیدوارم این حس زیبا رو خدا به تو عزیزترینم هم هدیه کنه ... فرشته کوچولوی من مواظب خودت باش
و ببال و بزرگ شو وپرواز کن و اوج بگیر ...و من دستم رو سایبون چشمم میکنم و اوج گرفتنت رو به
تماشا میشینم و غرق در لذت میشم...ممنون که اومدی ممنون که این حس زیبا و این لذت ابدی رو به
من دادی ممنون دخترکم ممنون بارانم......